روزهای سخت یکی پس از دیگری

من نمی‌دانم  فانّ مع العسر یسرا» اما برایم ثابت شده فانّ بعد العسر، العسر، العسر.»

هر روز سخت‌تر از دیروز

تصویر زندگی‌ام شده مانند فیلم‌های نولان! مثل انگاشته پیچیده، مثل میان ستاره‌ای غم‌انگیز و مثل شهر گاتهام ناعادلانه!

 

شکایت می‌برم به تو از تو

و پناه می‌برم به تو از تو

 

با این همه تناقضات

شده‌ام تمثال پارادوکس

و در این بحر تحیر مغروق 

 

نمی‌دانم پایان داستان زندگی من به چه ختم خواهد شد و چگونه قرائت اما مسیر و مصیرم جذاب است مثل فیلم‌هاست.!

 

کاش در این شوریده‌بازار برخی آدم‌ها این میزان

خودخواه

عجول

و بی‌مراعات نبودند

دمی از ادعای محبت دست برنمی‌دارند اما در واقع جز رنج، سردرگمی‌ بیشتر و بدخوابی و بدحالی تحفه‌ی دیگری ندارند.

کمپانی ادعا! خیلی از دستت خسته‌ام.

 

حوصله‌ی شرح قصه نیست

روزبه‌ای فرهادتر از فرهاد

  ,تو ,مثل ,نمی‌دانم ,می‌برم ,شوریده‌بازار ,می‌برم به ,در این ,تو از ,به تو ,از تو

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لذت بندگی کبدچرب نمایندگی بهترین گاوصندوق کاوه برای پ وبلاگ حنانه اسماعیلی باربری امانت creativo عنوان وبلاگ پایگاه کاشف: وبلاگ تخصصی امنیت سیستان و بلوچستان آموزش متره برآورد و آنالیزبها